اصطلاحات پزشکی
براي مشاهده توضيح كلمه مورد نظر روي آن كليك نماييد. شما مي توانيد با وارد نمودن
كلمه خاص يا مشخص كردن گروه ليست كلمات را فيلتر نماييد.
آ الف ب پ ت ج ح خ د ر ز ژ س ش ص
ض ع غ ف ق ك گ ل م ن و ه ي
اصطلاح
|
معادل انگليسي
|
معنای آن:
|
نئوپلاسم
|
Neoplasm
|
تومور؛ هر گونه رشد جديد و غير طبيعي، به خصوص آنهايي كه تقسيم سلولي در آنها از كنترل خارج شده و پيشرونده است. نئوپلاسمها ممكن است خوش خيم يا بدخيم باشند
|
ناتواني
|
Disability
|
محدوديت هايي كه يك فرد مبتلا به اختلال نظير (از شكل افتادگي يا شرايط مزمن) هنگامي كه تحت عملكرد طبيعي قرار مي گيرد، آن را تجربه مي كند
|
ناخن قاشقي شكل
|
Koilonychias
|
ديستروفي ناخنها به صورت نازكي و مقعر شدن آنها و برجسته شدن لبهها
|
ناف
|
Umbilicus
|
جاي زخم محل اتصال بند ناف در جنين
|
ناقل
|
Vector
|
به خصوص جانوراني كه يك عامل عفوني را از ميزبان به سايرين منتقل ميكنند
|
ناهنجاري
|
Abnormality
|
قرارگيري در وضعيت غير طبيعي
|
نزديك بيني
|
Moppia
|
آمتروپيايي كه در آن اشعههاي موازي در جلو شبكيه در يك نقطه (كانون) به يكديگر ميرسند، در اين اختلال اشيا نزديك بهتر از اشيا دور ديده ميشوند. علامت اختصاري آن M. است
|
نعوظ
|
Erection
|
بزرگ شدگي سخت آلت تناسلي در طول تحريكات جنسي، كليتوريس هم چنين تغييرات مشابهي خواهد داشت
|
نفرولوژي
|
Nephrology
|
شاخهاي از علم پزشكي كه درباره جزئيات مربوط به كليه مطالعه ميكند
|
نفرون
|
Nephron
|
واحد ساختماني و عملي كليه كه تعداد آنها در پارانشيم هر كليه حدود يك ميليون بوده و هر كدام از آنها ميتوانند ادرار را ايجاد نمايند
|
نفس كشيدن
|
Breathing
|
انجام متناوب اعمال دم و بازدم (وارد ساختن و خارج نمودن هوا به ريه ها)؛ تنفس
|
نوجواني
|
Adolescence
|
حوالي بلوغ
|
نورون
|
Neuron
|
سلول عصبي؛ هر يك از سلولهاي هدايتي سيستم عصبي، متشكل از يك جسم سلولي، (كه حاوي هسته و سيتوپلاسم اطراف آن ميباشد)، آكسون و دندريتها است
|
نوكلئوز
|
Nucleus
|
هسته
1- قسمت مركزي بدن يا شي
2- هسته سلول
|
نيپل
|
Nipple
|
يك ناحيه برآمده پيگمانته در روي سطح قدامي غده پستاني كه توسط آرئول احاطه شده است. اين قسمت سبب خروج بيشتر از پستان ميشود. همچنين به هر ساختمان مشابه نوك پستان گفته ميشود
|
نيستاگموس
|
Nystagmus
|
حركت سريع غير ارادي (عرضي، عمودي، چرخشي يا مختلط) كره چشم
|
نيمكره
|
Hemisphere
|
نيمي از يك ساختمان كروي شكل
|